روز همبستگی کارگران سراسر جهان و نماد مبارزه علیه هرگونه ستم، استثمار و نابرابری !
روزی که فریاد رسای هزاران کارگر ستمدیده در سراسر جهان طنین انداز میشود و با خشم و خروش انقلابی شان کاخ های ستم را به لرزه در میآورند. روزی که فریادهای در گلو خسبیده هزاران کارگر ستم دیده در سراسر جهان، به هم پیوند میخورد و همصدا، همدل و همزبان به جادهها ریخته و خشم، نفرت و انزجار خویش را از نظام حاکم سرمایه داری و امپریالیستی حاکم بر جهان، به نمایش میگذارند و با نمایشات انقلابی شان قهر انقلابی طبقه کارگر را به تصویر میکشند تا بتوانند ازین طریق در بطن مبارزات انقلابی شان دوشادوش هم، اعم از زنان و مردان انقلابی در یک صف واحد برای تحول انقلابی و تحقق امر آزادی و برابری گام بردارند.
شرط هر تحول انقلابی و تحقق امر آزادی و برابری، ورود طبقۀ کارگر آگاه و جنبش انقلابی کشور، در بطن مبارزات انقلابی میباشد. تحقق این مأمول، با توجه به شرایط دشوار کنونی و مؤلفههای دیگر مستلزم خودآگاهی، سازمان یابی و همبستگی جهانی طبقۀ کارگر است.
پاینده باد، همبستگی جهانی طبقۀ کارگر در سراسر جهان!
امسال در حالی به تجلیل اول می، روز جهانی کارگر میرویم که در اثر شیوههای تولید نامناسب نظامهای امپریالیستی و سوسیال امپریالیستی، توده های مظلوم و ستمدیده با پاندمی کرونا ( کووید– ۱۹) کماکان دست و پنجه نرم میکنند و تا کنون تعداد مبتلایان بیش از ۱۴۵ میلیون نفر و تعداد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا به بیش از ۳ میلیون تن رسیده است.
بحران اقتصادی جاری امپریالیستی باعث تشدید تضادهای ذات البینی میان امپریالیستها در سراسر جهان گردیده وفشارهای این بحران اقتصادی بر دوش پرولتاریا و توده های وسیع ستمدیده در سراسر جهان سنگینی میکند. سنگینی این بار مضاعف بر دوش طبقه کارگر منجر به خیزش و قیام علیه نظام های مستبد و خودکامه گردیده و صدای میلیونها کارگر را در سراسر جهان طنین انداز نموده است که “شورش برحق است” و نظام های حاکم سرمایه داری دیگر جای پایی برای آینده نسل بشر ندارد و ازین خاطر باید سرنگون گردد.
افزایش عملیات تجاوزکارانه کشورهای امپریالیستی، ایجادشیوههای تروریستی فاشیستی و شبه فاشیستی در کشورهای تحت سلطه، پیشبرد خط و مشی مداخلهگرانه در امور داخلی کشورهای دیگر،کوششهای علنی برای سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه و مقاومتهای ضد اشغال، تعمیق تضاد میان طبقه کارگر و سرمایهداری بر تشدید این بحرانها افزوده است و میرود تا خرمن هستی امپرپالیستهای غدار و ددمنش را آتش بزند.
آینده از آن ماســت !
پرولتاریای جهان و نیروهای انقلابی تعیین کننده شاهراه تمدن بشریت، هستند، و ازین رو باید مبارزات قهری طبقه کارگر سمت و سوی واحدی به خود بگیرد و علیه نظام امپریالیستی و تجاوزگری های آن قیام نمایند.
و اما در افغانســـتان :
افغانستان از سال ۲۰۰۱ میلادی کشوری است مستعمره – نیمه فئودال که تحت اشغال قوت های امپریالیستی (ناتو) به رهبری امپریالیزم اشغالگر لجام گسیخته امریکا قرار گرفته و یک حاکمیت پوشالی و دست نشاندۀ بر اریکه قدرت نصب گردیده، که دمار از روزگار تودههای مظلوم و بی دفاع سرزمین مان را در آورده است. تودههای مظلوم و بی دفاع این سرزمین به اساس اعتراف خود دولت مزدور وپوشالی بیش از ۹۰ در صد نفوس کشور تحت خط فقر قرار دارند و با مشکلات مضاعف دست و پنجه نرم میکنند و در حالت فقر و تنگدستی به سر می برند.
تحت ادارهچنین حاکمیتی مزدور است که اکثریت عظیم زنان، برعلاوه ستم امپریالیستی، نیمه فئودالیزم و بورژوا-بروکرات، از ستممردسالاری نیز رنج می برند. تبعیضات ، تعصبات و بی عدالتی های شدید و گستردهای از درون خانواده تا طیف وسیع گستره جامعه را در بر میگیرد، و در حق زنان بخصوص زنان کارگر انواع و اقسام، مظالم اجتماعی را روا داشته اند.
از طرف دیگر، در افغانستان مستعمره – نیمه فئودال کنونی، اشغالگران امپریالیست سفاکو خون آشام و متحدینشان تلاش میورزند با تغییر استراتژی نظامیشان، شرایط سیاسی کشور را بعد از سال ۱۴۰۰ خورشیدی (۲۰۲۱ میلادی) به نفع شان رقم بزنند. به همین دلیل ” مذاکرات صلح ” دوحه به راه افتاد و پس از ماهها چانه زنی، “توافق نامه صلح” میان اشغالگران امریکائی و طالبان بعنوان پیمان صلح امپریالیستی – ارتجاعی به امضاء رسید و می رود تا فصل جنگ از تقابل – تبانی به تبانی – تقابل تبدیل گردد و حاکمیت ” پسا توافق ” را که در اساس تئوکراتیک تر از رژیم کنونی است شکل دهد. حتی با تشکیل ” رژِیم پسا توافق” که از پیمان صلح امپریالیستی – ارتجاعی سر بلند خواهد کرد، ذاتاً عامل و حامل جنگهای امپریالیستی و ارتجاعی دیگری در حال حاضر و در آینده خواهد بود و فصل جدید جنگ استخباراتی امپریالیستی – ارتجاعی در سطح منطقه را رقم خواهد زد.
اعلام خروج نیروهای اشغالگر امریکائی و هم پیماناناشغالگرشان از افغانستان که توسط “جوبایدن” رئیس جمهور جدید امریکا اعلام شد، نه به معنی پایان اشغال بلکه فصل جدیدی از جنگهای استخباراتی، توام با مداخلات پنهان و آشکار امپریالیستهای اشغالگر و کشورهای منطقه حتی پس از ایجاد رژِیم “پسا توافق” همچنان ادامه خواهد یافت و از ختم کامل جنگ تجاوزکارانه امپریالیستی – ارتجاعی و برقراری صلح در کشور خبری نخواهد بود.
همه اینها نشان میدهد در حالی که تضاد میان کار و سرمایه و تضاد میان امپریالیستها تشدید گردیده است، اما تضاد عمده در جهان همانا تضاد میان امپریالیزم و خلقهای تحت ستم میباشد. بحران عمومی کشورهای امپریالیستی نشان میدهد که کشور های افریقا، آسیا و امریکای لاتین مراکز توفان انقلاب جهانی باقی مانده اند.
در کشورهای تحت سلطه امپریالیزم، اعتراضات، شورشها و مبارزات آزادیبخش خلقها موج نوینی یافته است. جوانان، پرولتاریا و تودههای زحمتکش علیه ستم امپریالیستی به مبارزه بر خاسته اند و بر مواضع رژیمهای ارتجاعی یورش میبرند. این مبارزات راه را برای انقلابات دموکراتیک نوین ضد امپریالیستی، ضد صهیونیستی و ضد فیودالی باز مینماید.
در چنین شرایطی، برپایی انقلاب در کشورهای مختلف بخصوص افغانستان مستعمره – نیمه فئودال کنونی، وظیفه ما و تک تک نیروهای ملی – دموکراتیک نوین است.
فقط از طریق انقلاب است که میتوان بحرانها را از میان برداشت.
از طریق انقلاب است که میتوان به تمام شرارتهای امپریالیزم نقطه پایان گذاشت
و از طریق انقلاب است که میتوان به هدف غایی پرولتاریا و مردمان تحت ستم رسید.
برای اینکه بتوانیم شعار مقاومت ملی مردمی و انقلابی را در عمل پیاده نماییم باید بطور جدی علیه ستم امپرياليستي، شوونیزم جنسیتی و شوونیزم ملیتی در همه ابعاد مبارزه جدی و بی امان نماییم.
به امید این که این مبارزه هرچه عاجلتر و جدیتر صورت گیرد.
خجسته باد روز جهانی کارگر
پاینده باد، همبستگی جهانی کارگران سراسر جهان
” کمیته مبارزه برای ایجاد همآهنگی و اتحاد میان منسوبین جریان دموکراتیک نوین افغانستان”