+ دریافت pdf
+ دریافت Word
لشکرکشی سوسیال امپریالیزم شوروی درششم جدی 1358 خورشیدی به افغانستان را به شدیدترین وجه تقبیح میکنیم!
۴۲ سال قبل از امروز، به تاریخ ششم جدی ۱۳۵۸ خورشیدی، افغانستان مورد تجاوز نظامی سوسیال امپریالیزم شوروی قرار گرفت و در زیر چکمههای خونین و متجاوزش، استقلال، آزادی، منافع ملی و حقوق خلقهای کشور پایمال گردید و در یک کلام کشور ما به مستعمره تمام عیارش مبدل شد.
کودتای ننگین هفت ثور “خلقی” – پرچمی به حمایت سوسیال امپریالیزم روسیه، سرآغاز تجاوز نظامی روسها به افغانستان میباشد که در شش جدی ۱۳۵۸ کشور ما از زمین و هوا مورد هجوم و لشکرکشی بیش از یکصد و پنجاه هزار عسکر روسها قرار گرفت وبه اشغال کامل در آورده شد.
امسال ششم جدی، تجاوز عریان سوسیال امپریالیزم شوروی را در حالی تقبیح مینماییم که کشور ما هنوز مستعمره – نیمه فئودال تحت حاکمیت نیروی قرون وسطائی طالبان قرار دارد.
یقینا بررسی تاریخی سیر نفوذ سوسیال امپریالیزم در افغانستان، نشاندهنده این مطلب است که حرکت تجاوزکارانه سوسیال امپریالیزم شوروی به افغانستان گامی بود در جهت نزدیک شدن شان به آبهای گرم بحر هند و خلیج فارس که هم منافع بلوک امپریالیستی رقیب شان و هم منافع نیروهای وابسته اش در منطقه را مورد ضربت جدی قرار میداد.
به همین دلیل بود که حرکت خودجوش تودهها بعد از کودتای هفت ثور و به تعقیب بعد از اشغال افغانستان توسط سوسیال امپریالیستهای شوروی، مقاومت وسیع و همه جانبه ای را دامن زد، که در عین حال، تحریکات و مبارزات سیاسی و نظامی نیروهای ارتجاعی وابسته به امپریالیزم غرب و ارتجاع منطقه و مبارزات نیروهای انقلابی و ملی را نیز شامل می گردید.
متأسفانه دلایل متعددی باعث گردید که نيروهاي ارتجاعي وابسته به امپرياليزم غرب بتوانند بطور روزافزوني مبارزات و مقاومتهاي خودجوش تودههاي مردم را علیه تجاوز عریان و گسترده سوسیال امپریالیزم شوروی، تحت تسلط خود درآورند. از آن جمله میتوان به تسلط فرهنگ فئودالی در جامعه، موجودیت ماسک دروغین دموکراسی و ترقی خواهی چهرۀهای مزدور و ادعاهای انقلابیگری و کاذب سوسیال امپریالیزم شوروی، موجودیت رژیمهای ارتجاعی در ایران و پاکستان و حمایت بیدریغانۀ امپریالیستهای غربی، سردمداران مرتجع چینی و ارتجاع عرب اشاره نمود. برعلاوه عدم مساعد اوضاع انقلابی در سطح بینالمللی، منطقه یی و کشور برای نیروهای انقلابی و ملی – دموکرات از یکسو و انحرافات و راه گمیهای ایدئولوژیک – سیاسی انقلابیون کشور، عدم موجودیت مرکزیت یک جنبش انقلابی پیشرو که قادر به رهبری انقلابی مبارزات و مقاومت تودهها داشته باشد از سوی دیگر باعث گردید که نیروهای انقلابی – ملی و دموکرات نتوانند نقش موثری در جنگ مقاومت ایفاء نمایند.
به هر حال، مقاومتی که سوسیال امپریالیزم شوروی بدان مواجه گردید، فصل خونینی از مبارزات مردم افغانستان را رقم زد. این مقاومت و مبارزه از یک جانب شکست پذیری ابرقدرت سوسیال امپریالیستی را علیرغم تمام ساز و برگ نظامی اش به نمایش گذاشت و از جانب دیگر ظرفیت جانبازی و بی همتای مردمان کشور را در مقابله با آن نشان داد. جنگ تجاوزکارانه سوسیال امپریالیستی و مقاومت علیه آن، که یک دهه به طول انجامید، در حدود دو میلیون تن کشته و معلول، شش میلیون آواره و تخریب هزاران روستا و چندین شهر را بر مردمان این کشور تحمیل نمود. این مقاومت با وجودی که از رهبری نیروهای انقلابی برخوردار نبود اما فروکش نکرد و خروشان به پیش رفت و ضربات کاری بر پیکر اشغالگران سوسیال امپریالیستی وارد ساخت.
این مقاومت همه جانبه باعث گردید تا سوسیال امپریالیزم در چوکات استراتژی عمومی گرباچوف ( پروستریکا و گلاسنوست) در صدد عقب نشینی از افغانستان برآیند و مهره دیگرشان یعنی به قدرت رساندن نجیب بجای ببرک و اعلام “مشی مصالحه ملی” از جانب رژیم مزدور کابل علم نمایند؛ اما دیری نپایید رژیم مزدور کابل نیز در سال ۱۳۷۱ فروپاشید و باندهای ارتجاعی اسلامی برای کسب قدرت به جنگ پرداختند. جنگ داخلی که باعث دزدی، چپاول و غارت اموال مردم و تجاوز گسترده به زنان گردید. این جنگهای خانمانسوز ارتجاعی داخلی در دوره طالبان که پس از جنگسالاران جهادی و فئودالی قدرت را به دست گرفتند، نه تنها خاتمه نیافت بلکه ابعاد وسیعتری را بخود اختیار نمود.
سرانجام قشون اشغالگر امپریالیزم امریکا و شرکای همپیمانش با بهانه قرار دادن واقعۀ یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، تجاوز آشکار و ددمنشانۀ شانرا با روپوش شعارهای کاذبانه، عوام فریبگونه و حیله گرانه براه انداختند و افغانستان را در تحت سیطره و نفوذ کامل خود در آوردند و رژیم دست نشاندهی را با ریاست شاه شجاع سوم بر چوکی قدرت نشاندند.
بیست سال اشغال کشور ( ۲۰۰۱ – ۲۰۲۱ ) تکرار المناک سبعِيت و ددمنشِي متجاوزِين و اشغالگری امپریالیستی، در راس امپریالیزم لجام گسیخته امریکا و جباريت و ستمگري سبعانه حکام بومي و سرگذشت غمانگيز و پر درد و رنج تودههاي این سرزمین است.
بیست سال مقاومت ارتجاعی و قسمی طالبان باعث گردید تا بار دیگر افغانستان شاهد جابجائی قدرت میان رژیم دست نشانده امپریالیست ها و دست پروردگان دیروزی امپریالیست ها باشد. از همین خاطر، بطور باورنکردنی که جهان را در حیرت فرو برد، به تاریخ ۲۴ اسد ۱۴۰۰، افغانستان در کام قرون وسطی ترین نیروی متحجر طالبان قرار داده شد و با حضور بالقوه و بالفعل بیش از ۵۸۰۰ تن از نیروهای اشغالگر در کابل، طالبان به ارگ ریاست جمهوری داخل گردیدند.
اینک ما شاهد به قدرت رسیدن نیروی متحجر، واپسگرا و قرون وسطائی ” طالبان ” قرار داریم که با سياست هاي ارتجاعي و استبدای شديدِشان بالای کشور و مردمان کشور اعمال قدرت می کنند. خلق های کشور زخم ناسور ناشی از استبداد تئوکراتیک شان را با گوشت و پوست خود لمس می کنند و رنج های عظیمی را متقبل می گردند.
مردمان کشور، تحت حاکمیت “طالبان” در حالت اختناق و خفقان کامل به سر میبرند. فقر و بی بضاعتی دمار از روزگار مردم در آورده، بازار ترورها و قتل های هدفمند و اختطاف و دزدی گرم شده است، و تحقیر و توهین به ارزش های والای انسانی و سرکوبگری شدید فرهنگی و زن ستیزی آنهم به ناانسانی ترین شکلش در گوشه و اکناف کشور شاهد بوقوع پیوستن آن هستیم.
اینک ضرورت جدی وجود دارد که خاطره تلخ و دردناک تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی به افغانستان و اشغال کشور در ششم جدی ۱۳۵۸ و پیامدهای گوناگون فاجعه بار آن، که از اذهان مردم زحمتکش کشور پاک نشدنی است، را از یکطرف و خاطره افتخارآمیز مقاومت حماسی و جانبازانه در مقابل اشغالگران سوسیال امپریالیست و مزدوران شان از طرف دیگر، در خدمت به برپایی و پیشبرد مبارزه و مقاومت علیه امارت اسلامی طالبان و حامیان امپریالیست بین المللی شان و اشغالگران مرتجع داعشی، بیشتر از پیش پرورانده شود.
ما ضمن تقبیح سالروز تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی به افغانستان، یاد جانباختگان مان را گرامی میداریم و تشدید مبارزه علیه امارت اسلامی افغانستان و حامیان بین المللی شان و اشغالگران مرتجع داعشی را نه تنها یک وظیفه مبارزاتی بلکه یک وظیفه مبارزاتی عمده وعاجل میدانیم.
ما مصمم هستیم که با تمام قوت و توانمان در این مسیر پر افتخار گام برداریم و در این راه از هیچ گونه سعی، کوشش و تلاشی برای سازماندهی، بسیج، اتحاد و انسجام نیروهای ملی – دموکراتیک نوین انقلابی و بسیج توده های میلیونی زحمتکش افغانستان در راه مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه امارت اسلامی افغانستان و حامیان بین المللی شان به سرکردگی امپریالیزم جهان خوار امریکا و دار و دسته های ارتجاعی آن و اشغالگران مرتجع داعشی، دریغ نه ورزیم، آنرا به مثابه مقاومت همه جانبه ملی مردمی وانقلابی تا روی کار آمدن دولت دموکراتیک نوین انقلابی ادامه دهیم.
ما، تمامی نیروهای ملی، مترقی و انقلابی و تمامی اقشار و طبقات مردمی جامعه اعم از زن و مرد را به اتحاد عمل مبارزاتی و مقاومت همسو و مشترک در چوکات مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه امارت اسلامی افغانستان و حامیان بین المللی شان و اشغالگران مرتجع داعشی فرا میخوانیم.
ما برین باوریم که فقط با برپایی و پیشبرد موفقیت آمیز چنین مبارزه و مقاومتی قادر خواهیم شد قدرت ملی مردمی و انقلابی در مسیر تأمین خواست های اساسی ضد ارتجاعی – ضد امپریالیستی تودههای مردم، به پیش گام برداریم.
مرگ بر امارت اسلامی طالبان و حامیان بین المللی شان!
مرگ بر اشغالگران مرتجع داعشی!
زنده باد اتحاد و انسجام نیروهای انقلابی افغانستان!
به پيش درراه برپائي و پيشبرد مقاومت ملي مردمي وانقلابي!