سرکوب وسلب حقوق زنان توسط طالبان را به شدت تقبیح می‌نمائیم

Home Page Gallery تازه ها تصاویر سلایدر

+ دانلود PDF
+ دانلود Word


بعد از کودتای هفت ثور و تجاوز مستقیم سوسیال امپریالیزم “شوروی به افغانستان، اکثریت زنان افغانستانی در مخالفت با اشغال‌گران و رژیم پوشالی شان به مبارزه برخاستند. یا به عبارت دیگر زنان وسیعاً در مقاومت علیه اشغال‌گری سوسیال امپریالیزم “شوروی”بسیج گردیدند. با کمال تاسف که نیروهای ارتجاعی احزاب جهادی وابسته به امپریالیست‌های غربی و ارتجاع منطقه موانع فرا راه مبارزات زنان ایجاد نموده و مانع شرکت فعال آنها در مبارزه و مقاومت علیه سوسیال امپریالیزم “شوروی” و اجیران خلقی و پرچمی شان ګردید

در حالی‌که زنان افغانستان در کنار مردان در جنگ علیه استعمار انگلیس سهیم بودند. آن‌ها نه‌تنها آذوقه و مهمات به جبهات جنگ می‌رساندند، بلکه سلاح بدست گرفته و شجاعانه علیه امپریالیزم انگلیس جنگیدند و با سرودن اشعار حماسی جوانان را به مبارزه تشویق و تحریک می کردند.

با آن‌که زنان در جنگ علیه سوسیال امپریالیزم اشغال‌گر شرکت نداشتند، اما در جنگ کشته ‌شدند، شوهر و فرزندان شان را از دست ‌دادند، و حتی توسط نیروهای خائن و میهن فروش مورد تجاوز قرار ‌گرفتند و طعم آوارگی را مانند مردان چشیدند، فقط از بدست گرفتن اسلحه محروم بودند.

بعد از تحویل دهی قدرت سیاسی رژیم دست‌نشانده روسی در هشت ثور 1371 خورشیدی به جهادی ها و ایجاد دولت اسلامی، افغانستان به یک عقب‌گرد بزرگی در مورد زنان مواجه گردید که تقریباً تمامی دست آوردهای جنبش زنان که در دهه چهل خورشیدی بدست آمده بود به سمت نابودی کشاند. استره محکمه دولت اسلامی جهادی‌ها فتوا نامه شرعی صادر نمود که بر مبنای آن باید تمامی مکاتب دخترانه بسته می‌گردید و دختران از رفتن به پوهنتون محروم می‌شدند و هیچ زنی حق نداشت که در بیرون از خانه به کار مصروف شود. جنگ های داخلی خانمانسوز میان احزاب ارتجاعی جهادی و ملیشه های بد نام مانع تطبیق این فتوا نامه گردید. تطبیق این فتوانامه از طرف طالبان بطور کل جامه عمل پوشید. 

در دوره اول امارت اسلامی طالبان هیچ زنی حق کار در بیرون از خانه را نداشت و تقریباً تمامی مکاتب و پوهنتون‌ها به روی دختران بسته شد و به همین ترتیب حق رفتن به حمام های عمومی نیز از آن ها سلب گردید، و حتی پوشیدن حجاب اسلامی برای زنان اجباری گردید و بدون محرم شرعی باید از خانه بیرون نمی‌شدند. در غیر این صورت با شلاق طالبان در ملاء عام روبرو می شدند.

در دوره امارت اسلامی طالبان زنان در شهر هرات و قندهار برای دریافت حقوق شان به تظاهرات پرداختند و اعمال زشت “امر به معروف و نهی از منکر” طالبان را محکوم نمودند، اما این اعتراضات از طرف طالبان به شدیدترین وجه سرکوب و به خاک و خون کشیده شد و تعداد زیادی از زنان بازداشت و روانه زندان گردیدند.

امپریالیزم امریکا در طول دوران امارت اسلامی طالبان حتی بطور نمایشی یک کلمه در مورد جنایاتی که از طرف طالبان در حق زنان افغانستانی روا داشته می شد نگفت چه رسد به محکوم نمودن آن‌ها.

اشغال‌گران امپریالیست به رهبری امپریالیزم اشغال‌گر امریکا به بهانه “مبارزه علیه تروریزم” و ” آزادی زنان از چنگال خونین طالبان” به افغانستان حمله نموده و افغانستان را به اشغال خود در آوردند. رژیم دست‌نشاند و تمامی تسلیم طلبانی که حامی این تجاوز و اشغال‌گری گردیده بودند سر و صدا راه انداختند که امپریالیست ها به خاطر “دموکراسی” و “آزادی زنان از قید طالبان قرون وسطایی” به این سرزمین آمده اند. ما در همان زمان به صراحت گفتیم که: «عليرغم دروغ‌هاي نفرت انگيز امپرياليست‌ها و رژيم ارتجاعي دست نشانده و تسليم طلبان خائن كه مي‌گويند امپرياليست‌ها براي “رهائي” زنان به افغانستان حمله نظامي نموده است، حقيقت روشن اين است كه نه امپرياليست‌ها و نه رژيم ارتجاعي دست نشانده اساساً از بار سنگيني كه جامعه مردسالار و زن ستيز بر گردن زنان نهاده نكاسته است، بل‌كه در موارد معيني به شدت و حدت خشونت عليه زنان افزوده است.»

در ظرف بیست سال گذشته شاهد آن بودیم که نه تنها خشونت‌های جسمی و لفظی و تجاوز به زنان و دختران جوان، اختطاف دختران حتی دختران خورد سال و تجاوز بر آن‌ها، بل‌که قتل‌های ناموسی قوس صعودی خود را پیمود. روزی نبود که ما شاهد خشونت و تجاوز به زنان نباشیم. علاوه بر آن زن ستیزی در رژیم دست‌نشانده آن‌قدر خشن بود که هیچ یک از اراکین بلند پایه دولتی بشمول کرزی، عبدالله، قانونی، سیاف، خلیلی، محقق، فهیم و…. حاضر نبودند که زنان شان حتی در روز هشت مارچ شرکت نمایند.

تاریخ افغانستان گواه آنست که در طول بیست سال گذشته سلطه مرد بر زن از طرف رژیم پوشالی مورد حمایت قانونی قرار داشت، حتی دختران جوان حق تصمیم گیری در مورد سرنوشت خود را نداشتند، به همین علت اغلب رابطه‌های عاشقی پنهانی صورت می‌گرفت و اگر این عشق برملا می‌گردید، زنان در معرض مجازات و رسوایی قرار می‌گرفتند. چنان‌چه چندین زن به حکم شورای قبیله اعدام گردیدند. حتی در طول بیست سال اشغال کشور یک نفر از قاتلین زنان قصاص نگردید و حتی کسانی که زنان را مورد تجاوز جنسی قرار دادند محاکمه نشدند و اگر کدام شخصی بازداشت هم شده چند روز بعد از زندان آزاد گردیده است. مثال برجسته آن قتل فرخنده در ملاءعام و نادیا انجمن توسط شوهرش می‌باشد.  

در طول بیست سال گذشته زن ستیزی و سلطه جویی مرد بر زن به اشکال مختلف تبارز نمود که از طرف رژیم پوشالی و اشغال‌گران امپریالیست حمایت گردید. چنان‌چه ما شاهد تظاهرات زنان علیه “قانون احوالات شخصیه اهل تشیع” در کابل بودیم که چگونه به خاک وخون کشیده شد و دو زن در این تظاهرات کشته شدند و دوسیه شان تا کنون بایگانی گردیده است.

اشغال‌گران امپریالیست به بهانه‌های فریب کارانه به جای امارت اسلامی طالبان، رژیم دست‌نشانده زیر نام جمهوری اسلامی افغانستان را بر مردم افغانستان تحمیل نمودند که نیروها و شخصیت‌ها شئونیست بخش اعظم آن را تشکیل می‌دادند که بینش و سیاست شان همان بینش و سیاست طالبانی بود و مسئله زنان به مثابه گروگانی برای توجیه اشغال‌گری و خیانت ملی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

این نکته را نباید فراموش نمود که یک قشر کوچک از زنان خیانت پیشه و تسلیم طلب را اشغال‌گران امپریالیست و رژیم پوشالی به صورت نمایشی روی صحنه آوردند، تا زن ستیزی بنیاد گرایان حاکم در رژیم دست نشانده را بپوشانند و سندی گردد برای ثبوت ادعاهای فریب‌کارانه شان.

این قشر کوچک از زنان تسلیم شده و خیانت پیشه در کنار رژیم پوشالی به ستم گری علیه زنان نقش موثری بازی نمودند. تمامی شان کوشیدند تا زنان را از راه مبارزه انقلابی منحرف نموده و به سمت مبارزه مسالمت آمیز و تسلیم طلبانه بکشانند، این زنان تا حدودی در این کار موفقیت داشتند. چنین زنانی هیچ گاه قادر نیستند که کوچکترین نقشی برای رهایی زنان بازی نمایند، حتی این زنان نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند شعاری که کمترین معیاری برای رهایی زنان را در بر دارد سر دهند، یعنی شعار جدایی دین از دولت.

اکثریت زنان تحصیل کرده نسبت به جای‌گاه مذهب و قدرت سیاسی حاکم هیچ گونه آشنایی ندارند و همان نکاتی را زمزمه می کنند که سیستم مردسالار حاکم که حامی ستم بر زن و مالکیت خصوصی است به آن‌ها دیکته می نماید. این بزرگترین ضعف جنبش زنان در افغانستان است.

تاریخ بیست ساله اشغال کشور به خوبی نشان داد که شعار “دموکراسی” ، “مبارزه علیه تروریزم بین المللی” و ” رهایی زنان از قید اسارت طالبانی” یک فریبی بیش نبوده است. اشغال‌گران امپریالیست و در راس آن امپریالیزم اشغال‌گر امریکا نه می خواهد و نه می‌تواند این کار را انجام دهد.

امروز در امریکای “متمدن” فساد، تباهی، خوش‌گذارانی و تجاوزات جنسی به اوج خود رسیده است. «طبق گزارش قصر سفید بیست و سه میلیون زن و یک اعشار شش میلیون مرد در امریکا در طول عمر خود مورد تجاوز قرار گرفته اند. نیمی از زنان قربانی زیر 18 سال و بیش از یک چهارم مردان زیر ده سال بوده اند. از هر پنج دانشجوی زن در امریکا یک نفر مورد تعرض قرار می‌گیرد.»(تلویزیون تمدن ـ شنبه مورخ 5/11/1392 خورشیدی ـ ساعت 7 شام) از این که در امریکای “متمدن” همراه سیاه پوستان همچو حیوان رفتار می شود و هم چو حیوان کشته می شوند می‌گذریم.

امپریالیزم امریکا زمانی‌که منافعش ایجاب نمود، طالبان را از حجره‌های مدارس دینی پاکستان بیرون کشید و قدرت سیاسی را به آن‌ها تفویض نمود. و زمانی‌که خواست، خودش مستقیم افغانستان را به مستعمره خود در آورد، زیر نام فریبندۀ “مبارزه علیه تروریزم” و “آزادی زنان” دست پروردگان خود را به زیر کشید و رژیم دست نشانده را بر مردم افغانستان تحمیل نمود. امروز که منافعش ایجاب می‌نماید تا بنیادگرایی را در افغانستان تقویت نماید، بعد از بیست سال ویرانی و دربدری مردم زحمت‌کش افغانستان، سرنوشت کشور را دوباره به طالبان سپرد. از زمانی که امپریالیزم امریکا  کابل و بقیه ولایات را به طالبان واگذار نموده تا الحال یک کلمه در مورد جنایات بشری طالبان نگفته است و نخواهد گفت.

طالبان طبق احکام شرعی بطور مطلق فعالیت زنان را محدود و محدودتر خواهند نمود. نمونه‌های این محدودیت از همین اکنون مشخص است. امپریالیزم امریکا به خاطر حفظ منافع خود در افغانستان بدون شک هم‌نوا با طالبان حرکت خواهد کرد.

زنان کشور از چند هفته بدین‌سو به خاطر این محدویت‌های طالبان دست به اعتراض زده و برای دریافت حق شان به تظاهرات مسالمت‌آمیز پرداختند. باز هم زنان با چماق‌داران طالب رو برو گشتند. طالبان به سرکوب تظاهر کنندگان پرداختند و سخنگوی شان بطور علنی اظهار نمود که هر گونه دموکراسی خواهی سرکوب خواهد گردید. اما طالبان نه تنها به سرکوب تظاهرات زنان بسنده نکردند، بلکه خبرنگارانی که می خواستند این تظاهرات را پوشش خبری بدهند، بازداشت و مورد شکنجه قرار دادند. گرچه سرکوب تظاهرات زنان و شکنجه بیش از حد خبرنگاران رسانه‌ای گردید، اما امریکای”متمدن” هیچ گاه حاضر به محکوم نمودن این جنایت نگردید و حتی حاضر نشد که یک کلمه در مورد این جنایت بگوید. نه تنها امریکا، بل‌که “سازمان ملل متحد” چیزی در این مورد بیان نکرد. به همان قسم در مورد جنایات ضد بشری طالبان در پنجشیر نیز عکس‌العملی از خود نشان نداد.

امروز مردمان سراسر جهان شاهد و گواه آنند که بحث حقوق زنان افغانستان در سطح کشورهای امپریالیستی و به خصوص امپریالیزم امریکا کاملاً رنگ باخته و هیچ صدای در این مورد بلند نمی‌شود.

دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق زنان که از طرف اشغال‌گران در افغانستان مطرح گردید، یک شعار پوچ و میان تهی بیش نبوده و فقط وسیلۀ در جهت تامین منافع شان قرار گرفته است.

زنان افغانستان برای بدست آوردن حق شان به تظاهرات خیابانی پرداختند و این شعارها را سر دادند: ” آزادی، آزادی حق مسلم ماست”، “پاکستان، پاکستان ـ بیرون شو از افغانستان”.

باید با جرات گفت که آزادی حق مسلم زنان است، باید از آن حمایت و پشتیبانی صورت گیرد. اما در مورد شعار پاکستان پاکستان ـ بیرون شو از افغانستان، یک باریکی ظریفی وجود دارد که زنان مبارز باید آن را در نظر بگیرند. با این شعار فقط اشغال‌گران امپریالیست و در راس شان امپریالیزم اشغال‌گر امریکا برائت حاصل می‌کند و مسبب اصلی این همه جنایات در افغانستان متوجه پاکستان می‌گردد. در حالی که مسبب اصلی تمام بدبختی‌ها در افغانستان امپریالیزم امریکا و متحدین غربی اش می‌باشند. امریکا با بازی‌های پشت پرده و شیطنت‌آمیز از سال های 1357 خورشیدی بدین‌سو به تقویت دست پروردگان بنیاد گرایان اسلامی پرداخته است. حاکمیت احزاب ارتجاعی جهادی به حمایت مستقیم امپریالیزم امریکا و متحدینش تحکیم گردید. سرنگونی رژیم ارتجاعی جهادی‌ها و به قدرت رسیدن طالبان نیز چنین مراحلی را پیمود، سرنگونی طالبان و به قدرت رسیدن دوباره شان نیز توسط امپریالیزم امریکا و متحدینش رقم خورد. زنان مبارز افغانستان باید که شعار مرگ بر امریکا و متحدینش را سر لوحه مبارزاتی خود قرار دهند و مسئولیت تمام جنایات را متوجه امپریالیزم امریکا نمایند. این بدان معنی نیست که از مبارزه علیه مداخلات پنهان و آشکار پاکستان و بقیه کشورهای منطقه دست کشید. مبارزه علیه مداخلات کشورهای وابسته مانند ایران و پاکستان باید در تابعیت از مبارزه علیه امپریالیزم و بخصوص امپریالیزم امریکا پیش برده شود.

تاریخ ثابت ساخته است که هرگاه تمامیت ارضی کشوری مورد تهاجم و اشغال‌ قرارگرفته و استقلال اش سلب شده باشد هرگز آزاد نیست. در چنین کشوری نه دموکراسی معنا و مفهومی دارد و نه تساوی حقوق زن و مرد.

زنان مبارز و انقلابی باید این نکته را درک کنند که دموکراسی و تساوی حقوق زن و مرد، تحایفی نیست که از طرف امپریالیست‌ها و خائینین ملی به مردم ارائه گردد، بل‌که این حق به اثر مبارزات خستگی ناپذیر خلق‌های تحت ستم اعم از زنان و مردان به دست می‌آید. زنان نیمی از پیکر جامعه را تشکیل می‌دهند بدون شرکت زنان در انقلاب هیچ انقلابی به پیروزی نمی‌رسد. هرگاه زنان مبارز و انقلابی افغانستان بخواهند از حقوق مساوی با مردان برخوردار باشند باید نکات ذیل را سر لوحه مبارزاتی خویش قرار دهند:

1 ـ زنان باید مبارزه علیه رژیم تئوکرات طالبانی و حامیان اشغال‌گر شان را بعنوان وظیفه عمده مبارزاتی شان مطرح نمایند.

2 ـ زنان باید به جنبش سیاسی سکولار در جامعه افغانستان که مبتلا بر بنیادگرایی اسلامی نیست دامن زنند.

3 ـ علیه شئونیزم جنسیتی و ملی به مبارزه بر خیزند. مبارزه زنان علیه شئونیزم جنسیتی و میلیتی باید در پیوند فشرده مبارزه طبقاتی تا سرنگونی کامل سرمایه داری به پیش برده شود. زیرا ستم جنسیتی و ستم میلیتی با ستم طبقاتی و ستم امپریالیستی گره خورده است. بدون مبارزه با ستم طبقاتی و ستم امپریالیستی نمی‌توان به ستم جنسیتی و ستم میلیتی خاتمه داد. یا بعبارت دیگر در هر شرایط باید ستم جنسیتی و ستم میلیتی را در تابعیت از ستم طبقاتی و ستم امپریالیستی به پیش برند.

این نکته را زنان باید به خاطر بسپرند که طغیان‌ها و مبارزاتی که شکل خود به خودی داشته باشد، یا سرکوب می‌گردد و یا به شکلی از اشکال نیروهای ارتجاعی از آن بهره برداری می‌نمایند و کوچک‌ترین آزادی را به ارمغان نمی‌آورد. تاریخ افغانستان و جهان شاهد این مدعاست. برای این که زنان مبارز بتوانند مبارزات خویش را علیه امپریالیزم و بنیادگرایی ارتجاعی در افغانستان به پیش برده و از آن بهره برداری کنند باید در مبارزات سیاسی ـ اجتماعی شرکت جسته و آگاهی سیاسی شان را بالا برند. موقعیت عینی طبقات و اوضاع اجتماعی را به دقت مطالعه نموده و درکش نمایند و آگاهانه مبارزات خود را علیه امپریالیزم و ارتجاع به پیش برند، و این مبارزه را تا پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین ادامه دهند و چنان به پیش روند که دیگر نشانی از ستم باقی نماند.

ما از مبارزات زنان افغانستان که به خاطر آزادی و برابری حقوق زنان و مردان مبارزه می‌کنند، حمایت نموده و طرح سرکوب گرانه طالبانی علیه زنان را به شدیدترین وجه محکوم می‌نمائیم.

 

مبارزات برحق زنان افغانستان را قاطعانه حمایت می‌کنیم

 

مرگ بر رژیم تئوکرات طالبانی و حامیان اشغال‌گرشان

مرگ بر کشورهای مداخله‌گر در افغانستان

زنده باد مبارزات آزادی‌بخش زنان در سراسر جهان

27 سنبله 1400 خورشیدی(18 سپتامبر 2021 میلادی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *