مردم بپا خیزید جهانی رقم زنید
بر روی نعش مرتجعین خوب قدم زنید
از درب و آسمان وطن ناله میچکد
باری صدا شوید و وطن را قلم زنید
هر اشک و آهی دخت وطن آتشی شود
این آتش ِ سوزنده به جان ِ ستم زنید
امروز ِ دختران ِ وطن گرچه تاریک است
فردای ِ سرخ و روشنی با قهر رقم زنید
این حاکمان ِ جهل سیاه کرده اند وطن
این ریشه های جهل را باید قلم زنید
فریاد بپا کنیم و سکوت را بشکنیم
روی سپاه خصم، سیاه قلم زنید
«اینان تمام هستی ما را گرفته اند»
بر کاخ این اهریمنان دود و دم زنید
کوچ کرده زین وطن درس و قلم ما
باید که آشیانۀ ظلم را برهم زنید
این نهایت ظلم است، تعطیلی ِ تعلیم ها؟!
باید قوی شوید و صدا زیر و بم زنید
ای مرد و زن بپا شو باید گرفت حق را
تیری به قلب دشمن ما محکم زنید
این سرنوشت شوم وطن تا ابد نیست
بر زخم زخم میهن مان، مرهم زنید
فردای صبح دشمن غدار کند غروب
تیری به هر ماتم و اندوه و غم زنید
ای خلق ستمدیده یکجا به پیش روید
تا کاخ ِ ظلم ِ ظالم بی رحم برهم زنید
روزی که خلق ما قیام را بپا کند
پرچم ِ افتخار رهایی علم زنید
فردای صبح فتح، عدالت بپا شود
سرهای دشمنان در آن صبحدم زنید
آید روز روشن ما با طلوع سرخ
در هرکجای این وطن آزاد قدم زنید
سیروس – 1401