امپریالیزم، دشمن درجه یک خلق‌های جهان است

Home Page Gallery تازه ها تصاویر سلایدر

+دریافت word
+دریافت pdf

امپریالیزم، دشمن درجه یک خلق‌های جهان است

سلیم – اول جدی 1400


کشورهای امپریالیستی به سرکردگی امپریالیزم امریکا درسال 2001 میلادی (1381 خورشیدی) به افغانستان حمله نظامی کردند وآن را به اشغال خود درآوردند. اشغال‌گران امپریالیست شعارهای کذائی مبارزه علیه تروریزم ، دموکراسی ، آزادی زنان از چنگال طالبان قرون وسطایی وآزادی مطبوعات را روپوشی برای تجاوز و اشغال‌گری خود قرار داده و افغانستان را با قتل عام مردم بی‌گناه به اشغال خود در آوردند. بعد از تصرف افغانستان تمام خائنین ملی و وطن فروشان را در بن جمع نموده و یک دولت دست نشانده به رهبری حامد کرزی (شاه شجاع سوم) تشکیل دادند، تعداد زیادی از تسلیم شدگان به اصطلاح شعله‌یی در محور رژیم دست‌نشاندۀ حامد کرزی جمع شدند و به مبلغین اشغال‌گران و رژیم پوشالی تبدیل گردیدند. علاوه بر این تسلیم شدگان در دورۀ انتخابات دور اول ریاست جمهوری رژیم دست‌نشانده به حامد کرزی این شاه شجاع سوم، کمپاین‌های انتخاباتی راه اندازی کردند و خود شان نیز کاندیدهای به پارلمان و شوراهای ولایتی رژیم دست‌نشانده معرفی نمودند و بطور فعال برای مشروعیت بخشیدن به رژیم دست‌نشانده و اشغال افغانستان کمر همت بستند.  علاوه بر آن تسلیم شدگان، احزاب خود را در وزارت عدلیۀ رژیم دست‌نشانده راجستر نمودند وبرای توجیه تسلیمی خود به نوشتن کتاب‌ها و مقالات متعددی پرداختند. کتاب “افغانستان الگوی دموکراسی امریکایی” یکی از این نمونه هاست. آن‌ها از این طریق به تبلیغات وسیعی پرداختند که اشغال‌گران امپریالیست برای ریشه کن نمودن لانه های تروریزم و دفاع از حقوق زنان و اعاده دموکراسی و رشد و ترقی افغانستان به این کشور لشکر کشی نموده اند. آن‌ها ادعا داشتند که اشغال‌گران امپریالیست فیودالیزم را ضربه می‌زند و زمینه را برای رشد بورژوازی در افغانستان مهیا می‌سازد و از این طریق به رشد طبقه کارگر می‌پردازد. در همان زمان ما این خیال پردازی را به شدیدترین وجه رد نموده و به ایشان گوش زد نمودیم که این شعارها روپوشی برای اشغال کشور است و پوچ و میان تهی است. هرگاه منافع اشغال‌گران امپریالیست تحت رهبری امپریالیزم امریکا تقاضا نماید از خیر تمام شعارهایش می‌گذرد و دوباره به رشد بنیادگرایی در افغانستان می‌پردازد.  

عمل‌کرد بیست ساله اشغال‌گران امپریالیست تحت رهبری امپریالیزم اشغال‌گر امریکا بر گفته‌های ما صحه گذاشت و بعد از بیست سال جنایت و اشغال‌گری در افغانستان قدرت سیاسی را با حضورداشت هزاران نیروی نظامی اشغال‌گر به دست پروردگان دیروزی خود(طالبان) سپرد. طالبانی که تا دیروز از جمله تروریست‌ها محسوب می‌گردید و در لیست سیاه سازمان ملل و امریکا جا داده شده بود، امروز دیگر تروریست نیست. امروز هم شعار مبارزه علیه تروریزم از طرف اشغال‌گران امپریالیست در افغانستان بلند است، اما نه علیه طالبان، ‌بل‌که علیه نیروی که دیروز بر علیه طالب او (داعش ) را به افغانستان آورد و کمک شان نمود. این شعار کذایی در حقیقت روپوشی برای برگشت دوباره و پیاده نمودن اهداف اشغال‌گرانه امپریالیزم امریکا می‌باشد.

در حقیقت امپریالیزم امریکا به هیچ وجه خواهان مهار نمودن موج بنیادگرایی نبوده و نیست، بل‌که هدفش کاملاً بر عکس است. زیرا طبق اعتراف برژنسکی مشاور امنیت کلنتن “شبکه اسلام مبارز” توسط CIA ایجاد گردیده است. رشد بنیادگرایی بعد از حادثه یازدهم سپتامبر در خاور میانه و آسیای مرکزی طبق پالیسی امپریالیزم امریکا پیش رفته است.

امپریالیزم امریکا برای بی ثبات نمودن منطقه و جلو گیری از جنبش‌های ملی و مترقی به حفظ تروریزم نیازمند است نه مبارزه علیه آن. تاریخ شاهد آنست که امپریالیزم امریکا توسط بنیادگرایان مذهبی، دولت‌های ملی و سکولار را سرنگون نموده و نهادهای مذهبی را جای‌گزین آن‌ها کرده است.

امپریالیزم امریکا پس از جنگ دوم جهانی و در دوران جنگ سرد، نه تنها سوسیالیزم، بل‌که ناسیونالیزم و سکولاریزم را دشمن خود محسوب می‌نمود. چنین ایدئولوژی‌های از نظر غرب قابل قبول نبود و مخرب بشمار می‌رفت.  لذا دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده امریکا(CIA) در دهه‌های متمادی با بنیادگرایان مذهبی علیه این ایدئولوژی هم دست گردید و از بنیادگرایان اسلامی در مقابل ناسیونالیزم عرب، ناسیونالیزم ایران، ترکیه و هند به دفاع برخاست و توسط عربستان سعودی آن‌ها را کمک مالی نمود. تمامی احزاب بنیادگرای مذهبی بشمول القاعده، طالبان و داعش ساخته و پرداخته امپریالیزم امریکا و متحدینش می‌باشد.  

تاریخ شاهد و گواه آنست که همین سازمان های تروریست و بنیادگرای اسلامی نه تنها در حوزه بالکان و “شوروی” سابق، بل‌که در چین و هند وسیلۀ مهم عملیات اطلاعاتی ـ نظامی امریکا بوده و هستند.

بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه موثرترین شیوه در روند پیاده نمودن اهداف استعمارگرانۀ امپریالیزم امریکا بوده و می‌باشد. امپریالیزم امریکا از شروع دست اندازی خود در منطقه تا مداخلات مستقیم نظامی و اشغال افغانستان و عراق و لشکر کشی به سوریه… از بنیاد گرایان اسلامی به عنوان بهترین ابزار استفاده نموده است و بعد از این نیز چنین خواهد کرد.

بعد از فروپاشی امپراتوری سوسیال امپریالیزم “شوروی” امریکا حکومت صد سالۀ بلامنازع خود را اعلان نمود و بفکر اشغال افغانستان، عراق و بقیه کشورهای منطقه افتاد، به همین علت بود که امارت اسلامی طالبان را سرنگون نمود و حکومت مورد دلخواه خود را به کرسی دست نشاندگی نشاند و به همین شیوه در عراق عمل نمود، اما در سوریه رقیب از نفس افتاده اش(امپریالیزم روسیه) رمق دوباره گرفت و در مقابل امپریالیزم امریکا ایستاد و بالاخره امریکا مجبور گردید تا از سوریه پا پس کشد. بعد از این حادثه امپریالیزم امریکا شکست نظامی اش را در افغانستان بطور واضح و روشن می‌دید، بناءً برای پیاده نمودن اهداف شومش به طالبان متکی گردید و با ایشان “توافقنامه صلح” را در دوحه قطر به امضاء رساند و بعد از مدتی به این نتیجه رسید که باید قدرت اصلی به طالبان واگذار نماید. در 24 اسد 1400 خورشیدی با حضور هزاران سرباز امریکایی اشرف غنی را فرار داد و قدرت را به طالبان سپرد.

از زمان امضای “توافقنامه صلح” در دوحه تمامی تسلیم شدگان و تسلیم طلبان به دفاع از “دستآورده های بیست ساله” برخواستند و از اشغال‌گران عاجزانه خواستند تا از این “دست آورد” دفاع نمایند و نگذارند که به دست طالبان نابود شود. آن‌ها درک نکرده و نمی‌کنند که سیاست امپریالیزم امریکا علیه تروریزم طالبانی فقط بهانه‌ای برای پیاده نمودن اهداف استعمارگرانه شان در افغانستان بوده نه چیز دیگر. کسانی که التماسانه از امپریالیزم امریکا و متحدینش می‌خواهند که از حقوق زنان و حقوق بشر در افغانستان حمایت نمایند در حقیقت می‌خواهند که امپریالیزم امریکا را فرشته نجات خلق ها معرفی کنند، در حالی که امپریالیزم دشمن درجه یک خلق‌های جهان بشمار می‌رود و تا زمان مرگ ساطور قصابی اش را بر زمین نمی‌گذارد. خواست دفاع از حقوق زنان و حقوق بشر در افغانستان از اشغال‌گران امپریالیست و در راس شان امپریالیزم اشغال‌گر امریکا چیزی جز خیانت به امر انقلاب و خلق‌های زحمت‌کش افغانستان نیست. ما شاهد آنیم که اکثریت تسلیم شدگان و تسلیم طلبان بعد از قدرت گیری طالبان فرار را برقرار ترجیح داده و به غرب پناهنده شدند.

توده های ستم دیده افغانستان!

یگانه راه نجات زحمت‌کشان کشور بسیج همه‌گانی توده ها تحت رهبری طبقه کارگر در راه اندازی یک مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی علیه امارت اسلامی طالبان و حامیان اشغال‌گر شان و تمامی امپریالیست‌ها و مرتجعین تا سرنگونی کامل رژیم ارتجاعی دست‌نشانده و بیرون راندن کامل اشغال‌گران از افغانستان و استقرار جامعه دموکراتیک نوین می‌باشد. تا رسیدن چنین روزی، هیچ گاه خلق‌های زحمت‌کش افغانستان و به خصوص زنان ستم دیده کشور به صلح شرافتمندانه و آزادی واقعی نخواهند رسید، پس بیائید دست به دست هم داده و در راه پیش برد مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی از هیچ گونه فداکاری و هم‌کاری دریغ نورزیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *